انوشه
برآور خـدا یا مــرا از رهی که جزتو نباشد درآنم مهی
جهانم بجز تو جهانِ غم است
براهی که حتی درآید گهی
مبادا که نفسم کند کوچکی
بزرگیِ کوهی به چشمم کِهی
که اژدر دراید .بیکباره او
به ذهتم کشاند پلیدی شهی
خدایا به ناله به اصرار سخت
که مارا رچنگش رهایی دهی
من از عجز ونابه چنانم ضعیف
که تنها به عالم توام آگهی
نوشته شده در یکشنبه 92/10/22ساعت
2:47 عصر توسط گل پرپرشده نظرات ( ) | |
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |